حاشیههای متعدد از مغازله بازیگر مرد فیلم و همسرش روی فرش قرمز تا تیپ صورتی بازیگر زن فیلم و طفره عوامل از عیانگویی درباره نحوه تأمین سرمایه.
صد البته که این حاشیهها نه تنها به ضرر برادران لیلا نیست بلکه نوعی تبلیغ رایگان برای محصولی است که امکان دارد اکران شود و طبیعتاً عوامل تولید اگر زیرک باشند، نه تنها از تندترین نقدها نمیهراسند که آن را عنصری بر افزایش ظرفیت جلب مخاطب حین اکران خواهند دانست.
پرسش سادهانگارانه این است که آیا برادران لیلا مجوز نمایش خواهد گرفت؟ از سوابق کارگردان و تهیهکننده چنین برمیآید که - ولو با اعمال اصلاحات لازم- پروانه نمایش را گرفته و فیلم را به اکران تابستانی میرسانند اما پرسش جدیتر این است که آیا برادران لیلا چنان که عوامل مدعیاند فیلم پیشرویی است؟
قرائن میگوید خیر!
از همان نخستین خبر حضور فیلم در کن و انتشار خط اصلی داستان، کمبود تألیف در درام فیلم توی ذوق میزد. برادران لیلا درباره تلاشها و کشمکشهای برادران یک خانواده با لیلا و پدر خانواده بر سر دستیابی به مقادیری سکه است. آنها در نهایت به سکهها دست مییابند ولی درست زمانی سکهها را میفروشند که به ناگاه قیمت سکه، سر به فلک میگذارد.
این افزایش ناگهانی قیمت سکه و ارز نه اینکه رئالیستی نباشد ولی سوژه تازهای نیست و بیش از همه یادآور فیلم دختران انتظار است که رحمان رضایی براساس سناریویی از محمدهادی کریمی ساخته بود. دختران انتظار که نزدیک دو دهه پیش با بازی نیکی کریمی و پارسا پیروزفر تولید شده بود، بسیار تراژیک اثرات وابستگی اقتصاد داخلی به بازار ارز و سکه را نشان میداد. بهرام بیضایی نیز سوداگریهای اقتصادی حین و پس از سالهای جنگ را در سگکشی و به ویژه با تمرکز بر زندگی زنی نویسنده و پدر ناشرش نشان داده بود.
آن سوداگریهای اقتصادی «دختران انتظار» و «سگکشی»، همچنان و در سالهای اخیر از راههای مختلف اجتماع ایران را تهدید کردهاند و حالا اگر فیلمسازی بخواهد دوباره بر آن تمرکز کند به نگاهی تازه در داستانپردازی نیاز دارد.
انبوهی ماجرا و داستان
شاید یک دلیل رجوع مجدد به این سوژه در برادران لیلا، التهابهای بازار طلا در دولت اعتدال باشد ولی آیا برای این دکمه، کتی در خور بازه زمانی مورد بحث تولید شده؟ و به عنوان مثال، فیلم از نقش تحریمهای غربی در تنشهای اقتصادی آحاد ایرانیان، چیزی گفته است؟
باز هم قرائن میگوید خیر!
سعید روستایی در فیلم مطول و حدوداً سه ساعته برادران لیلا، آن قدر درگیر گسترش داستان شده و آن قدر شاخ و برگ وارد داستان کرده که به زعم منتقدان فرنگی، فیلمش شبیه به سینکی شده که مملو است از کاسه و قاشق و چنگال و بشقاب و قابلمه و سینی و لیوان و... .
این توسعه بیش از حد فیلم همان طور که منتقدان فرنگی گفتهاند موجب شده برادران لیلا فیلم کاملی نباشد چون کار راحتی نیست که وقتی انبوه کاراکتر و ماجرا را وارد داستان میکنی، بتوانی یک به یک کاراکترها را واکاوی کرده و یکایک ماجراها را به سرانجام برسانی.
توسعه داستانی برادران لیلا چون در امتداد خط اصلی داستان یعنی پیگیری ماجرای سکه نبوده، سبب شده به سان فیلم «متری شش و نیم»، اینجا هم با اثری متشتت روبهرو باشیم که یقیناً میشد با یک تدوین هوشمندانه و پایین آوردن زمان فیلم به نسخهای مطلوبتر بدل شود.
حساب کنید که فیلم هم میخواهد گربهبازی لیلا را نشان دهد، هم داستانی به هر کدام از برادران منگنه کند، هم تست جنسیت نوزاد توسط پدر لیلا را گلدرشت کند، هم همراهی برادر لیلا با اعتصابهای کارگری را روایت کند، هم از کلاهبرداریهای خودرویی بگوید و... .
معلوم است که جمع کردن این سفره طولانی، کاری دشوار است به خصوص که قرار است به طور مرتب پدر خانواده به عنوان یک خودکامه بیخاصیت جلوه کند! پدرکشی به چه
قیمت؟
به سبک سینمای آمریکای لاتین
از منظر بصری برادران لیلا بیش از حد متأثر از سینمای آمریکای لاتین است. کافی است به تصاویر منتشر شده از فیلم نگاه کنیم تا دریابیم چقدر کارگردان دوست داشته همان فضای زاغهنشینی آثاری مثل «عشق سگی» را تداعی کند. ایرادی ندارد که زاغههای ایرانی را در سینمای ایران ببینیم ولی با تحقیق و پژوهش دقیق، نه با همان نگاه روتین قمرخانمی که در کمدی بازاریهای خوشنام تلویزیونی حادث میشود.
برادران لیلا زمانی نزدیک به سه ساعت دارد که زمانی طولانی برای یک فیلم سینمایی است و اینکه چرا در صنعت سینمای موسوم به جشنوارهای ایران، این قدر مطولگویی رشد یافته جای پرسش جدی است.
زمانی نه چندان دور بهرام بیضایی بنا داشت یکی از مهیجترین و معماییترین فیلمنامههای خود به نام «لبه پرتگاه »را بسازد و با وجود پیشتولید و دورخوانی، در نهایت تهیهکننده زیر بار تأمین هزینه نرفت و بعدها زمان طولانی حدوداً سه ساعته را عاملی بر توقف تولید دانست. حالا سینمای موسوم به جشنوارهای به جایی رسیده که طولانی بودن بازه زمانی را بدون دلیل دراماتیک، به عنوان عاملی بر وجهه هنری قلمداد کرده و از تدوینهای پویا و خوشریتم سر باز میزند... .
یقیناً این روند فیلمسازی نه تنها به صنعت سینمای ایران کمکی نخواهد کرد که در آن سوی آبها هم مشتری ندارد. کافی است آرای منتقدان نشریه اسکرین حول برادران لیلا و قرارگیری این فیلم در ردههای پایین جدول اسکرین را نظاره کنیم تا همه چیز دستمان بیاید. از آن سو فیلم با وجود همه حاشیهسازیها دستش از هر گونه جایزه اصلی کن خالی ماند آن هم در حالی که دو فیلم کرهای در شمار جایزهبگیران بودند. اینها همه حکایت از آن دارد که این فرمان مطولسازی شلوغ و پرزاغه و سراسر درگیری و جنگ اعصاب را باید رها کرد و طرحی نو درانداخت برای صادرات فرهنگی.
خبرنگار: حامد مظفری
نظر شما